محل تبلیغات شما

امیر و هدا میجنگن من ضعیف میشم امیر و امین , هدا و امین , من و هر کدوم , چرا من ناامید میشم ؟چرا ؟هیچ چیز نباید تورو ضعیفت کنه. حتی ترسی که از تهدید هم خونت از طرف خواهر و برادرت میاد 

هدا با من میجنگه من ناامید میشم و میشینم و دست از تلاش برمیدارم ،و میدون رو میدم دست حریف 

هیچکس به آنها هشدار نداده بود نی که پای دویدشان را بریده اند دخترانی که بدنیا می اورند که بال پرواز دارند، من نمیزارم کسی از لذت هام ناامیدم کنه از جمله یکی از لذت هام اعتمادهام ، رؤیاهام  و وو. 

دیگه فوقم رو تموم شده گرفتم . کارهای معوقم خیلیاش تمام شد،اگر کتابی رو نصفه خوندم به این فکرم که اون اندازشو فهمیدم نه اینکه چقدرش مونده

اگر هنری داشتم و انجام ندادم به این می اندیشم که بلدش بودم و ذوقش رو داشتم فرصت نشد چون کارهای مهم تری و مفیدتری انجام دادم 

اگر دلم میخواست ارثی ازم برسه به عزیزام میرسه چون خونه ای هست و بخشی ازش که مال منه حق منه و بعد منمیرسه به اونی که نگرانشم , اگر چه توانم کم شده و احساس پایان عمری دارم اما میدونم خدا دلش نمیاد منو نیازمند کمک های جسمی دیگران کنه و تو این مورد کمکمه. خدایا فقط ازت میخوام تو زندگیم فقط احتیاجم و درخواستهام از تو باشه و تو دستمو بگیری ،نه ههههییییچکس دیگه 

ازاین بترسم که یادم نبودی نه اینکه از ترس این دنیای فانی و زود گذر شبمو صبح کنم با اشک و غصه.

 

اندکی ترس اندکی فراتر انگیزه

زنانگی گاهی لذت بخش

عکس خاطره داره خاطره ساز

رو ,تو ,کنه ,میشم ,اینکه ,داشتم ,و تو ,نه اینکه ,من ناامید ,به این ,لذت هام

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دهه فجر